در یک جمله نفس در قفس کشیدنو بس بیهوده جستن.
هوای مسموم رابالا کشیدن حال آنکه دیگر چیزی برای پس دادن نداری.
به پایانش می اندیشی؟به خلاصی. به رهائی از این کپه خاک .
دی اکسید را دم میکنی و دیگر هیچ... باز دم را بی خیال میشوی.
چشمهایت را که بگشائی دیگر آزادی. همین!
سوال:آهای این چه آزادی است. آزادی که به زندگی پایان دهد آزادی نیست.
پاسخ:میدانم. ولی زندگی که به آزادی پایان دهد نیز زندگی نیست.
نتیجه:داوری به عهده عقل سلیم خودتان است.
بدرود
آبادى یک کشور از روى نسبت آزادیش سنجیده مى شود نه از روى حاصلخیزیش. مونتسکیو
SALAM AZIZ
MAN FEKR MIKONAM BAYAD MOHKAM BUD O ISTAD.
BE GHOLI IN JOMLE NABAYAD YADEMUN BERE : MIKHAHAM ISTADE BEMIRAM.
اردلان سرفراز میگه :
بی تو دنیا بر سرم آوار شد
بین ما هر پنجره دیوار شد
عیب از ما بود از یاران نبود
تا که یاری ، یار شد بیزار شد
عاقبت با حیلۀ سوداگران ؛
عشق هم کالای هر بازار
آب یکجا مانده ام دریا کجاست ؟
آب یکجا مانده ام دریا کجاست ؟
مُردَم از بس زندگی تکرار شد .
با تو ، آسان میشد از دست سیاهی ها گریخت
رو بسوی ظلمت شبهای بی فردا گریخت
بی تو ای آزادی ، ای والا کلام من
گر نباشی در میان باید که از دنیا گریخت