حالا نمیدانم یوسف دروغ می گفت .یا زلیخا در عشقش اغراق میکرد.
ماهی ها ...ماهی ها گاهی حرف می زنند.اگر برای ماهی یک دریا کم است؛
پس من چه بگویم؟
چرا من خطوط میخی را دوست دارم؟آخر آنها مثل پیکره اند که تبدیل به میخ شده اند.
درست زمانیکه تاریخ داشت تکرار می شد.ومن باز ساختار زمان را شکستم...
و در اوج نبرد بود که زنان عشایر برایم می رقصیدند...
آنگاه درختها در آسمانها ریشه دوانیدند و آسمان درخت زایید...
حالا چه فرقی میکند که چه کسی سجده کند. من یا تو؟
تو بگو سپاسگذارم .تعظیمش با من .